تر
همیشه می دانستم ما عادی نبوده ا یم..
اصلا عادی بودن معمولی بودن همینطوری قدم برداشتن توی خون من نبوده
توی خون هیچ کداممان نبوده..از وقتی چشم باز کردم تمام غیرعادی هاشروع شده اند و من بخاطرشان نه متاسفم نه ناشکر
تجربه ی زندگی تجربه ی این که مثل همه عادی زندگی نکنی مثل همه به همه چیز نخندی جلوی همه چیز به به و چه چه نکنی شیرین هست و حتی فرصت است فرصت است برای ساختن ..برای ساختن یک من ایده آل که بتواند طوری نفس بکشد که دیگران دم و بازدمش را شکر کنند
غیرعادی بودن پیچیده نیست ...دور از ذهن و عجیب غریب هم نیست..من هم گاهی خسته میشوم
هرکسی توی این دنیا لحظاتی غیرعادی دارد ...لحظاتی که شک میکند به زمین و زمان بغض میکند و هی می پرسد چرا من؟
انگر عادی بودن ننگ است
ولی ما انسان ها این عادی بودن را قبول نکرده ایم...فطرت ما عادی و معمولی نیست هدف ما عالی است پس عادی نیستیم همه مان یک مشت انسان غیرعادی هستیم که توی کره ی زمین زندگی می کنیم و بهتر است بگویم
همیشه میدانستم ماغیر عادی نبوده ایم غیرعادی" تر " بوده ایم
پ.ن:طعم صفت های تفضیلی در فضایل اخلاقی را باید سعی کنیم بچشیم تا شایسته باشیم خلیفه الله صدایمان زنند